درد دل مجنون با خدا
مجموعه: آرامش سبز
یک شبی مجنون نمازش را شکستبی وضو در کوچه لیلا نشست*عشق آن شب مست مستش کرده بودفارغ از جام الستش کرده بود*سجده ای زد بر لب درگاه اوپر ز لیلا شد دل پر آه او*گفت یا رب از چه خوارم کرده ایبر صلیب عشق دارم کرده ای*جام لیلا را به دستم داده ایوندر این بازی شکستم داده ای*نشتر عشقش به جانم می زنیدردم از لیلاست آنم می زنی*خسته ام زین عشق، دل خونم مکنمن که مجنونم تو مجنونم مکن*مرد این بازیچه دیگر نیستماین تو و لیلای تو … من نیستم*گفت: ای دیوانه لیلایت منمدر رگ پیدا و پنهانت منم*سال ها با جور لیلا ساختیمن کنارت بودم و نشناختی*عشق لیلا در دلت انداختمصد قمار عشق یک جا باختم*کردمت آوارهء صحرا نشدگفتم عاقل می شوی اما نشد*سوختم در حسرت یک یا ربتغیر لیلا بر نیامد از لبت*روز و شب او را صدا کردی ولیدیدم امشب با منی گفتم بلی*مطمئن بودم به من سرمیزنیدر حریم خانه ام در میزنی*حال این لیلا که خوارت کرده بوددرس عشقش بیقرارت کرده بود*مرد راهش باش تا شاهت کنمصد چو لیلا کشته در راهت کنممنبع:naabrestaurant.com
در ادامه بخوانیدالهی دستم بگیرالهی نامهمناجات با خدا !!!هر کجا بوى خـــــــــــــــــــــدا مى آیدآیا خدا من را فراموش کرده است؟الهی!چه خوش روزی که …