عجیبترین مومیاییهای تاریخ باستانشناسی جهان!!
مردههاییکه حافظه تاریخ هستند
اولین کلمهای که پس از شنیدن کلمه مومیایی به ذهن شما میآید چیست؟ لابد تصویری از فیلمهای هالیوودی؛ انسانهایی متعلق به دوره مصر باستان که با پارچههای به بدن آویخته و صورتهای پوشیده شده با پارچه، به دل مخاطب خود وحشت میاندازند. اما در واقعیت مومیاییها چیزی متفاوت با این تصویر فانتزی و کلیشهای هستند.
شاید برای بسیاری سخت باشد که یک مومیایی واقعی میتواند کت و شلوار پوشیده با آراستگی هرچه تمامتر در جایی نشسته باشد. یا از دیگر سو شاید اصلا برای بسیاری ترکیب «مومیایی طبیعی» قابل هضم نباشد وقتی آنها همیشه تصور میکنند مومیاییها همیشه بدنشان با مومیا یا فرآورده حیات بخشی برای زندگی ابدی که کاهنان مصر باستان به آن دست یافتند، اندود شده باشد.
در علم باستانشناسی، مومیاییهای طبیعی در واقع انسانهایی هستند که به واسطه شرایط خاص اقلیمی و جغرافیایی پس از مرگ، اجسادشان به همان شکلی که در زمان حیات بوده بدون تجزیه محافظت شده و از خطر از بین رفتن محفوظ ماندهاند.
شاید به همین سبب باشد که باستانشناسان از طریق مومیاییهای طبیعی به رمز و رازهای بسیاری از زندگی انسانها در دوران مختلف پیمیبرند و شاید به همین علت باشد که انسانشناسی نیز یکی از زیرشاخههای اصلی علم باستانشناسی است.
در این مطلب برجستهترین کشفیات علم باستانشناسی در زمینه مومیاییها که پس از کشف، سر و صدای زیادی را نیز به دنبال داشته است، با هم میخوانیم. جالب اینجاست که مردان نمکی ایران هم براساس گزارش دانشگاه آکسفورد ازجمله مومیاییهای مهم تاریخ باستانشناس جهان به شمار میروند.
مردان نمکی، برترین مومیاییهای طبیعی
شاید اگر تیغهای بولدوزر معدن نمکی در چهرآباد زنجان نبود، بخش مهمی از تاریخ باستانشناسی جهان در حوزه مومیاییهای طبیعی پنهان میماند. کشفی که هرچند یک اتفاق ساده باعث آن شد، اما در ادامه همین اتفاق ساده فعالیت ماشینهای بزرگ حمل سنگ نمک آسیبهای زیادی به قدیمیترین مومیاییهای طبیعی جهان وارد کرد.
خاصیت شیمیایی نمک باعث میشود محیطی تجزیهناپذیر برای نباتات به وجود بیاید و همین مساله باعث شد تا مردان نمکی نیز رویینتن شده و هیچ وقت تجزیه نشوند.
نمک در عصر باستان عنصری گرانقیمت و حیاتی برای مردم به شمار میرفت. گرچه استحصال نمک نیز در آن زمان مشکلات زیادی به همراه داشت و مردان قوی هیکلی را طلب میکرد که بتوانند از کوهها بالا بروند و البته در میان معادن به کشف بپردازند. مردان نمکی ایران نیز همان کارگرانی هستند که نزدیک به ۳ هزار سال پیش برای استخراج نمک به معدن رفتند و دیگر باز نگشتند. تاکنون ۶ مرد نمکی در اطراف معدن چهرآباد زنجان کشف شده است.
چندی پیش ۸ نمونه از پارچههایی که در لباس مردان نمکی استفاده شده است و همچنین بافتهای نرم بدن آنها برای انجام آزمایشهایی که قدمت اجساد را مشخص کند به دانشگاه آکسفورد فرستاده شد که در انتها مشخص شد مرد نمکی شماره ۲ تقریبا همزمان با مرد شماره یک در ۱۸۰۰ سال پیش یعنی اواخر دوره اشکانی در معدن مدفون شده است.
بر خلاف تصوری که پیش از این وجود داشت نتیجه آزمایش روی مردان شماره ۳ و ۴ نیز نشان داد آنها حدود ۵۰۰ سال پیش از مردان شماره ۱ و ۲ یعنی تقریبا ۲۳۰۰ سال پیش و نزدیک به دوره هخامنشی در اثر ریزش معدن مردهاند. نتیجه آزمایشات حاکی از آن بود که معدن چهر آباد نخستین بار در حدود ۲۵۰۰ سال پیش مورد بهرهبرداری قرار گرفته و ۲۳۰۰ سال پیش نیز برای نخستین بار ریزش کرده است.
بر اساس عقیده باستانشناسان مردان نمکی شماره ۳، ۴ و ۵ در نخستین ریزش معدن کشته شدند و وقتی حدود ۵۰۰ سال بعد دوباره معدن به بهرهبرداری میرسد، یک بار دیگر ریزش کرده و مردان شماره ۱ و ۲ را زیر آوار مدفون میکند. مردان نمکی به واسطه نوع مومیایی شدنشان نمونهای کامل و بینقص از مومیاییهای طبیعی در دنیا به شمار میروند که حتی تنه به مومیایی طبیعی مرد یخی یکی از قدیمیترین مومیاییهای طبیعی جهان نیز میزنند.
مرد یخی اوتزی
موضوع بسیار ساده بود. ۵۳۰۰ سال پیش، مردی برای شکار به کوه میرود و البته نمیداند چند مرد برای قتلش به دنبال فرصت مناسبی میگردند. تمام ماجرای مومیایی طبیعی مرد یخی همین چند سطر بود.
باستانشناسان یخ زدن سریع در هوای بسیار سرد و بوران شدید را باعث مومیایی شدن مرد اوتزی میدانند.
مرد اوتزی (Otzi) که او را مرد یخی نیز مینامند، ۳۳۰۰ سال پیش از میلاد میزیست. او هماکنون قدیمیترین مومیایی طبیعی اروپا نام گرفته است. در واقع اوتزی نمونه بسیار خوبی برای نشان دادن پیشرفتهای انسانی در عصر مس به شمار میرود.
جالب آن است که در کنار اوتزی ۵۳۰۰ ساله، یک تبر مسی نیز پیدا شده است. یک کمان با تیر و چاقویی در کنارش به همراه کفشهایی که بتواند روی برف با آن راه برود. همچنین باستانشناسان در کنار مرد یخی وسایل ابتدایی آتش درست کردن را نیز پیدا کردند.
باستانشناسان هنوز علت اصلی مردن این مومیایی ۵۳۰۰ ساله را کشف نکردهاند، اما تیری که در شانه وی فرو رفته، به دلایل فراوان علت اصلی مرگ او بوده است. روی انگشت شست دست این مومیایی طبیعی جای بریدگی عمیقی وجود دارد که پژوهشگران به دنبال کشف علت آن هستند.
جالب آن است آزمایش DNA از روی لباس این مرد یخزده، خون ۴ نفر دیگر را نشان میدهد که باستانشناسان مدتها به دنبال علت آن بودند. باستانشناسان معتقدند اوتزی بینوا در حال نبرد با ۴ نفر بوده است و در نزاعی نابرابر به قتل رسیده است. باستانشناسان آخرین غذایی که مرد یخی خورده است را از معده او بیرون آوردند که بر همین اساس مرد بیچاره یخی در روز آخر عمرش تنها مقداری میوه به همراه مقداری جو و البته چرم بسیار نازکی از بز که کوهنوردان برای جلوگیری از گرسنگی میجوند، خورده بود و بس.
توت عنخ امون
منصفانه نیست وقتی از مومیاییها حرفی به میان میآید، یادی از توت عنخ امون مصری نشود.
در علم باستانشناسی مومیاییهای طبیعی در واقع انسانهایی هستند که به واسطه شرایط خاص اقلیمی و جغرافیایی پس از مرگ اجسادشان به همان شکلی که در زمان حیات بوده بدون تجزیه محافظت میشوند
در سال ۱۹۲۲ باستانشناس انگلیسی به نام هوارد کارتر هنگام حفاریهای باستانی در نزدیکی الاقصر، مقبره توت عنخ امون را کشف کرد. توت عنخ امون از فرمانروایان سلسله هجدهم مصر بود که در حوالی سال ۱۳۴۸ پیش از میلاد به سلطنت رسید. جسد مومیایی شده این فرعون در تابوتی به طول ۱۸۰ سانتیمتر قرار داشت که حاوی ۱۰۶۵ کیلوگرم طلا بود. روی نوارهای صورتش، صورتک بسیار زندهنمایی از طلا و پر از جواهرات قرار داده بودند. مجموعه شگفتآوری از انگشتر و گردنبند و طلسم و زینتآلات نفیس در لابهلای پارچههای کفن یافت شد. اندامهای داخلی بدن فرعون را در آورده و پس از مومیایی کردن در یک صندوق جداگانه از جنس رخام گذاشته بودند. مومیایی و تابوت هنوز در مقبره هستند و طلا و جواهرات در موزه ملی مصر سالهاست در قاهره به نمایش گذاشته شدهاند.
موزه مومیاییها در مکزیک
دیدن یک مومیایی شاید به تنهایی وهم برانگیز باشد، حال اگر قرار باشد موزهای از مومیاییهای تاریخی در مقابل انسان قرار بگیرد، دیگر بحث از یک وهم کوچک فراتر میرود. موزه مومیایی مکزیک که فعالیت رسمی خود را از سال ۱۸۶۵ آغاز کرد و البته تا سال ۱۹۵۸ فعالیت داشت، همین موزه تاریخی است. شکلگیری این موزه نیز در جای خود قابل توجه است.
سالها پیش در شهر کوچک گوآنا خوآتو در مکزیک مقرراتی وضع شد تا از خویشاوندان مردههایی که دارای قبر رسمی در گورستان شهر هستند، مالیات اخذ شود. اما خویشاوندان مردگان تنها به مدت ۳ سال توانستند مالیات قبرهای خویشاوندان خویش را بدهند و سپس تصمیم گرفتند قبرهای خویشاوندان خویش را بشکافند و جنازهها را برای دفن در گورستانی دیگر بیرون بکشند.
اما آغاز این کار در ۹ ژوئن ۱۸۶۵ با موضوعی خارقالعاده همخوان شد. آنها در گوشهای از گورستان به طور اتفاقی با تپهای از جنازههای مومیایی شده که به صورت کامل مومیایی شده بودند، روبهرو شدند. همین مساله باعث شد سیل باستانشناسان به این محل روانه شود. تمام اجساد تاریخی کشف شده در این محل با مایع مومیایی اندود شده بودند که نشان از سبقه تاریخی در این محل میداد.
کشف مومیایی در مکزیک صحبت جدید بود، اما بسیاری بر این عقیده بودند که این مساله میتواند مومیایی کردن در امپراتوری اینکاها را به اثبات برساند. این امپراتوری زمانی بخش بزرگی از آمریکای جنوبی از جمله پرو و بولیوی امروزی تا مرکز شیلی و بخشهایی از آرژانتین را در برمیگرفت که ۱۵۳۲ میلادی با تهاجم اسپانیاییها فروپاشید.
برای بسیاری شگفتآور بود که گورستان محلی این شهر تمامی جنازههای مومیایی شده را در زیرزمینی نگهداری کرده است؛ اما چیزی نگذشت که راز این مومیاییهای تاریخی نیز کشف شد. همه این مومیاییها مومیاییهای طبیعی بودند که بر اثر نوع اقلیم و جغرافیای این شهر به طور طبیعی مومیایی شده بودند.
شاید برای بازدیدکنندگان از این موزه (قبرستان) بازدید از یک مومیایی کودک بیشتر از دیگر مومیاییها قابل توجه باشد. این مومیایی در واقع در جهان به عنوان کوچکترین مومیایی دنیا شناخته میشود. این مومیایی کمی بزرگتر از یک قرص نان است و به طور طبیعی مومیایی نشده و باز هم رازهای بسیاری را در مقابل باستانشناسان قرار داده است.
مومیایی راهب ژاپنی
مومیاییها شاید در تاریخ باستانشناسی ژاپن جایی نداشته باشند، اما این کشور چند مومیایی طبیعی دارد که از چند هزار سال قبل با عنوان مومیاییهای راهب شوکوشینبوتسو (Sokushinbutsu) شناخته میشوند.
مومیایی شینویوکای شونین Shinnyokai Shonin مشهورترین این مومیاییهای تاریخی است که در مقبره دایینیچی بو در کوه مقدس یودون نگهداری میشود.
بر اساس تحقیق باستانشناسان، این مومیایی باستانی به نوعی خود مومیایی شده است، زیرا براساس رسمی قدیمی در آیین بودا او میبایست برای جاودانه شدن در ۳ سال آخر عمرش تنها خشکبار و غلات ویژه و پوست و ریشه درختی خاص را مصرف کرده و تنها چایی سمی را مینوشید که از شیره ضعیف شده درختی به نام اوروشی تهیه میشد.
جالب اینجا بود که این سم هر روز در کاسهای ریخته میشد که درجهبندی شده بود و هر روز بر مقدار سم افزوده میشده تا بدنش به طور کامل از درون خشک شود. این موضوع ادامه مییافت تا اینکه راهبه در قبری میرفت که تنها کمی از قدش بزرگتر بوده و البته به حالت لوتوس به انتظار مرگ نشسته است. این انتظار ادامه مییافت تا راهبه هر روز زنگی را به صدا درمیآورد تا دیگران متوجه شوند که او هنوز زنده است. روزی که صدای زنگ دیگر نمیآمد اطرافیان دریچه مقبره را با این هدف که راهبه به طور کامل مومیایی شده است با گچ میبستند.
کوهی که این مومیایی در آن نگهداری میشود در واقع به واسطه ویژگیهای اقلیمی اطرافش در بهار هوا ذرات اسید آرسنیک دارد که در نگهداری این مومیاییها به خودی خود کمک میکند.
راهبهای دخمه صومعه سیسیل
اما از دیگر سو، یک اتفاق بسیار ساده باعث شد تا چندی پیش بزرگترین مجموعه مومیاییهایی عصر جدید کشف شوند. این اتفاق در حالی افتاد که دخمه صومعه سیسیل ایتالیا گشوده شد و بازدیدکنندگان از این دخمه، نزدیک به ۸ هزار جسد مومیایی شده در حالی که با میخهای درشت به دیوار آویخته شده بودند را کشف کردند.
باستانشناسان در بدو ورود با اتاقی روبهرو شدند که پر بود از اسکلتهای بیشمار انسانهایی که کنار هم ایستاده بودند و نکته قابل توجه آن بود که تمامی مومیاییها بر اساس شغلی که داشتند کنار هم قرار گرفته بودند. آنها در بدو ورود با اتاقی مربوط به دکترها، اتاقی مربوط به زنان، اتاقی مربوط به دخترهای ازدواج نکرده و البته اتاقی نیز مخصوص کودکان روبهرو شدند.
باستانشناسان پیبردند این اجساد که به طور طبیعی مومیایی شدهاند مربوط به مراسمی مذهبی هستند که در نوع خود بینظیر است.
براساس اطلاعات به دست آمده، قدیمیترین نعش موجود در این مقبره مربوط به راهبه سیلوسترو گابیو مربوط میشود که سال ۱۵۹۹مرده است. باستانشناسان او را سرسلسله جمع شدن این همه مومیایی کنار هم میدانند. او معتقد بود هوای خشک میتواند باعث ایجاد مومیایی طبیعی در انسانها و البته زندگی دائمی آنها شود. به همین علت جنازهها را از دیوار آویزان میکرد تا مایعات درون بدن آنها بتدریج خارج شود و سالها بعد جنازههایی که مانند میوههای خشک شده تغییر حالت داده بودند را با سرکه میشست و بعد از آن بود که لباسهای مردگان را برای ایستادن همیشگیشان در حالت مومیایی تنشان میکرد.
مومیایی مسافر
اما وقتی از مومیاییهای طبیعی کمی دور میشویم به مومیاییهای مدرن نزدیک میشویم.
مومیایی بعدی در واقع شاید مشهورترین مومیایی مدرن باشد که شاید بسیاری در مورد ماجرای اعجاب برانگیز آن باخبر باشند.
ولادمیر ایلیچ لنین، رهبر انقلاب بولشویکهای روسیه همین مومیایی مشهور است که در ۲۱ ژانویه ۱۹۲۴ مرد.
شاید او هرگز باور نمیکرد در مقابل نگاه کمونیستی او که به زندگی پس از مرگ باور نداشت، بسیاری از همفکرانش میخواستند با مومیایی کردن او به زعم خودشان جاودانهاش کنند. او وقتی مرد دولت کمونیستی آن زمان تصمیم گرفت برای آنکه همیشه نگاه مردم به جنازه رهبرشان بیفتد، آن را مومیایی کنند. به همین منظور در سال ۱۹۳۰ قبر لنین پس از دفن دوباره نبش شد تا به شهر تیمن در شمال روسیه و در سیبری انتقال یابد.
اما سران کمونیست تصمیم گرفتند در این انتقال، جسد با مواد مومیایی اندود شود تا جنازه برای انتقال سالم بماند. روسیه در آن زمان زیر حملات نازیها و بیشترین حجم فشار به سمت سیبری نشانه رفته بود. به همین منظور در مارس ۱۹۴۵ هیات حاکمه بر اتحاد جماهیر شوروی قانونی را تصویب کرد که براساس آن جنازه لنین را از سیبری دوباره به مسکو بازگرداند. این بار برای آنکه مومیایی اصلا آسیب نبیند گروهی ویژه از مومیایی کارهای حرفهای آن زمان که پدر و پسری معروف بودند موظف به انجام این کار شدند. ایلیا زبارسکی و پسرش بوریس زبارسکی به طور اختصاصی به مومیایی کردن بدن لنین پرداختند.
این گروه ویژه از آن به بعد مقرراتی را برای نگهداری از این مومیایی وضع کردند تا تابوت وی در دمای ۱۶ درجه سانتیگراد و رطوبت ۸۰ تا ۹۰ درصد نگهداری شود.
بر اساس این مقررات میبایست هفتهای یکبار بدن مومیایی شده با یک مایع ملایم گندزدا پوشیده شود تا پوست لنین از هرگونه آسیبی دور بماند. جالب آن بود قرار بود هر ۱۸ ماه یک ماه بدن در حمامی از گلیسیرین و پتاسیم به مدت ۳۰ روز گذاشته شود.
در این مدت لباسهای لنین به دقت هرچه تمامتر شسته و اتوکشی خاصی میشود. جالب آن است که هر ۳ سال یکبار لنین دارای یک دست کت و شلوار نو میشود.
ناراحتکننده است که پس از بحران اقتصادی جهان که فراگیر شده مسوولان تهیه وجوهات برای نگهداری و حفاظت از جسد مومیایی لنین دوران سختی را پشتسر گذاشتند و نتوانستند کت و شلوار ابریشمی نویی برای وی تهیه کنند.
فیلسوف مومیایی
مصریان باستان اعتقاد داشتند حفظ بدن مومیایی شده، روح را بعد از مرگ قدرتمند ساخته و این روح قدرتمند شده میتواند به جسد بازگردد. این جمله کلیشه بسیاری از مطالبی است که با موضوع مومیایی همراه است. این تفکر اما سالها بعدتر از حکومت فرعونهایی که میخواستند برای همیشه زنده بمانند بر انسانهای مدرن نیز تاثیر گذاشت.
سالها بعد از مومیایی شدن توت آنخامون فرعون مصری، این بار ایده مومیایی شدن توسط جرمی بنتهام، فیلسوف اخلاقگرای انگلیسی محقق شد تا وی در کنار این اندیشه معروف که وظیفه قانونگذار باید این باشد که حداکثر خوشی و آسایش را برای حداکثر افراد تامین کند به این موضوع بیندیشد که راستی مومیایی شدن چه طعمی دارد.
وقتی این فیلسوف کهنه کار انگلیسی در ۶ ژوئن ۱۸۳۲ درگذشت وصیتنامهای نوشت که سالها بعدتر از وی اسطورهای در میان مومیاییهای جهان ساخت.
بنتهام در وصیتنامهاش از خویشاوندانش خواست پس از مرگ، تمامی ثروتش به بیمارستانی محلی در انگلیس داده شود، اما شرط او این بود که همیشه در جلسات هیات مدیره حاضر باشد.
وی دکتر هاوارد اسمیت را برای تدارک مومیایی جسد خویش انتخاب کرد. اسمیت اسکلت را مهیا کرد و یک شبیه مومی از سر بنتهام ساخت و به آن چسباند، سپس لباس و کلاه مناسبی هم برایش تهیه کرد. به این ترتیب ۹۲ سال تمام جرمی بنتهام در تمام جلسات حضور یافت.
اما سالها بعد باستانشناسان به رمز و رازی جدید در مورد این مومیایی پی بردند. اینکه متاسفانه مومیاگر انگلیسی صدها سال قبل بخوبی نتوانسته بود از عهده این کار برآید. سر این فیلسوف به طور درست مومیایی نشده و وی مجبور شده بود سر مصنوعی برای بدن این فیلسوف ایجاد کند. وی برای این کار سر اصلی را مدتی پنهان کرده بود، ولی در انتها مجبور شد در مقابل بدن اصلی این مومیایی قرار دهد. باستانشناسان اکنون سر اصلی این مومیایی را برای جلوگیری از تجزیههای احتمالی به محیط امنی غیر از اتاق جلسات هیات مدیره آن بیمارستان انتقال دادهاند.
منبع: jamejamonline.ir