نـادانـي فـرعـون
نـادانـي فـرعـون
مجموعه: شهر حکایت
ابليس وقتي نزد فرعون آمد وي خوشه اي انگور در دست داشت و تناول مي كرد .
ابليس گفت :هيچكس تواند كه اين خوشه انگور تازه را خوشه مرواريد خوشاب ساختن ؟
فرعون گفت : نه
ابليس به لطايف سحر ، آن خوشه انگور را خوشه مرواريد خوشاب ساخت .
فرعون بسيار تعجب كرد و گفت : اينت استاد مردي كه تويي !
ابليس سيليي بر گردن او زد و گفت :
مرا با اين استادي به بندگي حتي قبول نكردند ، تو با اين حماقت ، دعوي خدايي چگونه مي كني ؟؟!!
منبع:forum.persiantools.com
گنجینه مثل ها و حکایاتحکایت بهلول و آب انگورجواب تحسین برانگیز جواب دندان شکندرس بهلول به شیخ جنید دفع بلاء و علاء سخن اول یا دوم