

پیامک های عاشقانه بخش ۳۸۹
تو “ماه” ی و من ماهیِ این برکـه ی کاشـــی ؛
انـدوهِ بزرگیست زمانـی کـه نباشـــی . . . تو این روزای تکراری..هنوز حسی به من داری..
بگو وقتی میگم تنهام…هنوزم باورم داری..
نیستی و منو میسوزونه دلواپسی..
بگو دل تنگیامو میفهمی تو..
برگرد و تموم کن بی رحمی تو… ای دل زتو خوش سالی و ماهی به نگاهی♥
خوش کن دل من گاه به گاهی به نگاهی♥ خدایا :
به کدامین زبان بگویم که از آینده فقط گذشته را میخواهم . . . حیف مُردنم دست خودم نیست……
وگرنه
ثانیه به ثانیه برایت می مُردم یه وقتا دلت طوری تنگ میشه که…
مغزت کاملا فلج میشه….
بدی هاش یادت میره….
نامردیش یادت میره…
بی محبتی و رفتار سرد و تلخش یادت میره …
وقتی با بی رحمی تنهات گذاشت یادت میره…
فقط میگی خدایا…
یه دقیقه ببینمش این دل وامونده آروم شه…
همین یک دل نوشته ی قدیمی
کِی
این “من” و “تو”ی کابوس هایَم
تبدیل
به ما یِ رویاهایم می شود ؟ د خودت بگو چطوری ازت دل بکنم ؟؟؟
تو نباشی بهشتم بره به جهنم !!!
داد زدم گوش آسمون تر شد !!!!
نمیدونی شبم تنهایی سر شد !!!
::عاشقانه های عمران:: میگویی دست از سرم بردار …
کدام دست …
همان دستانی که اشکهایت را پاک کرد….
أدمها می ایند…می مانند…میروند…میمیرند…اما فاجعه زندگیت زمانی اتفاق می افتد که ادمی می اید اما نمیماند،میرود اما نمیمیرد.میماند و بودنش در نبودن تو چنان ته نشین میشود که تو میمیری در حالی که زنده ای…
عادت ِ من به دوری و دلتنگی ، عادتی دیرینه است …
من مدت هاست که تو را جایی مهم تر از آغوشم جا داده ام …
مثلا پشت ِ پلک هایم به وقت ِ خواب … یا تجسم لبخندت به محض گشودن ِ چشم … حس نفس هایت از پشت ِ سر زندگــی با تو عشــق را برایـم به ارمغــان آورد ..
آهوی پُر ستــیز ِ این کوه هـای بیخـیــال …
به خــدای کوه بگـو
پلنگ خفتــه
به مارال ِ من
دستــش نرسد …!!! ♥ میدونستی اشک گاهی از لبخند با ارزش تره؟
چون لبخند رو به هر کسی میتونی هدیه کنی اما اشک رو فقط برای کسی میریزی که نمیخوای از دستش بدی ﺍﻣـﺮﻭﺯ ﺑـﺎﻭﺭﻡ ﺷـﺪ ﮐــﻪ ﺗــﻮ ﺧـﺴـﺘـﻪ ﺗـﺮ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺑـﻮﺩﯼ ﮐـﻪ ﺑـﻔـﻬـﻤـﯽ
ﺩﻭﺳـﺖ ﺩﺍﺷـﺘـﻨـﻢ ﺭﺍ !!!
ﺍﺯ ﻣـﻦ ﮐــﻪ ﮔـﺬﺷـﺖ ﺍﻣـﺎ ﻫـﺮﺟـﺎ ﮐـﻪ ﻫـﺴـﺘـﯽ “ﺧـﺴـﺘـﻪ نـبـاشـی ” !!!
خـداحـافـظ تـا سـلامـی از تـو…. یه روز یه دختر خوشکل و بانمکی اومد طرفم.یه نگاه بهم کرد. گفت :ازت خوشم میاد باهام دوست میشی؟؟؟.
شمارشو که رو یه کارت بود بهم داد.
منم یه نگاه بهش کردم . گفتم:تو هم خوشکلی اما امانت دار خوبی نیستی!!! گفت: منظورت چیه؟ گفتم:خدا اینقدر تو رو زیبا آفرید ولی تو داری اینقدر ارزون خودت رو میفروشی به من.کارتش رو انداختیم رو زمین.
داشتم میرفتم که دختره صدام زد و گفت: کاش همه پسرا مثل تو این همه با معرفت بودن. گفتم: معرفتو از خدا یاد گرفتم که آخر با معرفتاست.برو با خدا دوست شو. مردها وقتی عاشق می شوند به دنیا می آیند…
زن ها عاشق که می شوند می میرند… ایـــن اولـــین پایــیزه کــه دارمــ♥ـت.
خـــیابـونا قــراره زیـــبا بـــشه.
بـــآید یه پالـــتو بخـــرم کـــه تــوی جیبـــش،
دســــتای مـــردونـــه تـــو هم جا شـــه ^_^ ﺩﺭ ﻭﺟـــﻮﺩ ﻫــــﺮ ﺯﻥ ..
ﺩﺧـﺘـﺮﺑـﭽـﻪ ﺍﯼ ﭼــﻬﺎﺭﺳـﺎﻟـﻪ ﺑـﺒـﯿـﻦ
ﮐـﻪ ﺍﺯ ﺗـﻮ ﻓـﻘـﻄــ ﻣـــــﻬـﺮﺑـﺎﻧـﯽ ﻭ ﺗـﻮﺟـﻪ ﻣـﯽ ﺧـﻮﺍﻫـﺪ ،
ﺩﺭ ﺁﻏـﻮﺷـﺶ ﺑـﮕـﯿـﺮ ، ﻧـﻮﺍﺯﺷـﺶ ﮐـﻦ …
ﺧـﯿـﺎﻟـﺶ ﺭﺍ ﺭﺍﺣـﺖ ﮐـﻦ ﮐـﻪ ﻫـﺴـﺘـﯽ ، ﺟـﺎﯾـﯽ ﻧـﻤـﯽ ﺭﻭﯼ ،…
ﻃـﻮﺭﯼ ﺭﻓـﺘـﺎﺭ ﮐـﻦ ﮐـﻪ ﺍﻃـﻤـﯿـﻨـﺎﻥ ﺣـﺎﺻـﻞ ﮐـﻨـﺪ
ﺯﻥ ﻫـﺎﯼ ﺩﯾـﮕـﺮ ﺑـﺮﺍﯾـﺖ ﻣـــــــﻬـﻢ ﻧـﯿـﺴـﺘـﻨـﺪ !!
ﻭﻗـﺘـﯽ ﺑـﺎ ﻧـﮕـﺮﺍﻧـﯽ ﻣـﺴـﯿـﺮ ﻧـﮕـﺎﻫـﺖ ﺭﺍ ﺩﻧـﺒـﺎﻝ ﻣـﯽ ﮐـﻨـﺪ
ﺑـﺮﮔـﺮﺩ ﻭ ﺑـﻪ ﻟـﺒـﺨـﻨـﺪﯼ ﻣــﻬـﻤـﺎﻧـﺶ ﮐـﻦ ﻭ ﺑـﮕـﻮ :
” ﻣـﻦ ﻓـﻘـﻂ ﺗــــــﻮ ﺭﺍ ﻣـﯽ ﺑـﯿـﻨـﻢ .. از دور دوستت داشتم!
بی هیچ عطری
آغوشی
نگاهی
یا حتی بوسه ای
تنها دوستت داشتم…
اما حالا اگر دور شوی…
چه کنم با این همه وابستگی…