
پیامک های عاشقانه بخش ۶۴۰
پرستو ها چرا پرواز کردید؟؟؟
جدایی را شما آغاز کردید…
خوشا به حال آنان که دلداری ندارند…
به عشق و عاشقی کاری ندارند… ساده از من بی تو میمیرم گذشتی خوب من
من به این یک جمله خود سخت ایمان داشتم
لحظه ی تشییع من از دور بویت می رسید …
تا دو ساعت بعد دفنم همچنان جان داشتم
*کاظم بهمنی دیگه هیــــــــچ چیزے ازم نمونـــــــــده دنیا
جز همین جونم که مونده کف دستـــــــت
این که چیزے نیست دیگه ته مونده هاشه
همینم بگیرش از من ناز شســــــــــــــتت
لایک : …
////سهـــــ…. نقطهـــــ… وای که چه لذتی داره ؛ اونی که با همه وجودت دوسش داری !
یهویی صدات کنه ، عشقم …. عاشقـــــتم نزدیک میشوی ….دستانت را باز میکنی و مرا ب اغوشت میخوانی.. ب طرفت می آیم
تنها یک قدم دیگر مانده…بوی تنت مستم میکند
ولی,
لعنت ب چشمی ک بی موقع باز شود!!!:( خــداونـد نـمــی خـواهـد مــا بـه هــم بـرســیـم….!!
شــایـد تـنـهـــا دلـیـلــش ایـن بـاشــد کـه….
اگـــر کـنـارم بـاشـــی….
دیـگـــر هـیـچ وقـتــــــ….
هـیــچ چـیـــز….
از او نـخـــواهـم خـواســتــــ…….. بالاخره یه روز تو رو توی جهنم می بینم، تو به جرم این که قلب منو دزدیدی، منم به خاطر این که خدا رو ول کردم تو رو پرستیدم…
قانون تو تنهایی من است و تنهایی من قانون عشق ارمغان دلدادگیست و این سرنوشت سادگیست.
♥تَماז اُڪسیژن هآـے دُنیا رآ هَمـ کهـ بیآوَرَند بهـ ڪارَז نمے آید! مَنـ پُراَז اَز هَواے تو ♥
“سرت” گرم شد!!
“سرم” گرم شد!!
تو به او من به تب… …………..
ای کـــــــــاشـــــــــ …………………..
……….
نـــــبـودنـــــت را هــــم،……….
……….بـا خـود بـــــرده بــــــــودیـــــــ……….. به سلامتی اونایی که خودشون ثابت کردن “لیاقت” ما رو ندارن ….
یادتون باشه اونایی که همش دنبال جوک و خنده هستن همونایین که قلبای شکسته و یخ زده ای دارد.پس با هاشون بخند تا از تنهایی نمی رن.
شاعرم می کند
آنگونه که بهارنارنج ها
شیراز را! فرهادها را در بیستون کشتیم و در کتاب تاریخ از او به نیکی یاد میکنیم تا ثابت کنیم حتی در عشق
هم مرده پرستیم………….. قــــرارمـــون یـــه روز ابـــری زیــــر نــم نـــم بــــارون….
تـــو و یــــارت…..
مــــن و یــــادت….. حرف های کودکانه با تو زیبامیشود/کارهای جاودانه باتو رویا میشود
شادی کن ای صاحب عرفان و ادب/موج های عاشقانه با تو دریا میشود
تــو ببـاران گـل رنگـــین از لبـــــت / عطـرهای عارفانه با تو بویا میشود
مُلک و مَلِک و مَلَک همه منتظرند /این فلک ز احوال تو جویا میشود
برگـرد ، این غریبه هستــی خودت / کاین جـهان ز اعمال تو پویا میشود
شاعر:محمّدتقوی شاهمرادمحله کاااااش اینجا بودی و من نصفه نیمه نبودم….
نفست میپیچید توی گوشم…
و این قلب صدات نمیزد اینقد…. من و غم و غصه با هم به دنیا آمدیم، با هم هم بازی بودیم …
آنها بزرگ شدند و من همچنان کوچک ماندم …