
پیامک های عاشقانه بخش ۷۶۳
روی حباب ایستاده ام
نه را برگشت دارم نه نای رفتن
فریادهایم به گوشش نمیرسد،گوشش پرشده از هیاهوها
چقدر غریب و بی کس شدم
چشمانم گریه را بس کنید
خسته ام
به خواب ابدی احتیاج دارم تو رو با غریبه می بینم صدام در نمیاد
.
.
.
.
دلم آتیش میگیره کاری ازم بر نمیاد بگــــــــــــذر تابستان
حالـــــم با تـــو خوب نمی شـود
پاییــــــــــــــــز حال مرا
خوب می شناسد.. تورا از بین صدها گل جدا کردم ، تویه سینه جشن عشقت رو به پا کردم …
برای نقطه پایان تنهای ام … تو تنها اسمی بودی که صدا کردم ….
عشق من ، عشق من .. عشق من ، عشق من … آری من از رویاهای پراکنده ام در سرزمینی یاد میکنم که انگار وطن من بود ودلم ودلم برای تو نامهربان نه مثل همیشه که بیشتر از همیشه…….تنگ میشود
شب ها به وقت خواب دلشوره دارم بد/نمیدانم به یادم هست یا ته/گناه کردم نمیگم نه/دلم بدجوری عاشق شد/اگرچه عاقبت رفتش با اینکه تهمتم زد بم/دلم بدجوری آشوب/به حرمت عشقم جواب دلشوره هام صبره!!!!
(زمانی میتونی با غرور سرتا بالا بگیری که مطمئن باشی طرفا درکش کردی نه ترکش) بهاران می رود اما بدان تا زنده هستم
بهار دوستی را دوست دارم می پرستم تعلق که نداشته باشی
به جایی … به کسی … به چیزی …
تمام شدنت راحت تر
از آنی میشود که گمان می بُردی ! دلگیرم از مرغانی که دانه خوردنشان پیش ما بود ولی جای دیگر تخم می گذاشتند…
لب گشودی به زبانی که دلم میخواهد
به گمانم تو همانی که دلم میخواهد
پیش من ای همه دولت.همه خوبی.همه ناز
باید آنقدر بمانی که دلم میخواهد… میدانی؟؟
من هنوز هم درپس تمام اتفاق هایی که نیوفتاده اند میشکنم…!!
چشمهایت را
ببند…
گوش کن…!!
دخترکی دلش را بغل گرفته و زیر آوار بغض های فرو ریخته اش فریاد میکشد…! ♥♥ leila ♥♥ دلنوشته های من ..♥
این پست رو اختصاص میدم به مجید خراطها….
احساساتش عالیه ..
روزی نمیشه که من آهنگای مجید خراطها رو گوش ندم …
لایک کن ببینم چقدر طرافدار داره …. چه روزهای خوبی بود ای دل غافل
قصه ی زندگی را براش میخوندم
چه عذابی کشیدم تا بشه قابل همیشه باید کسی باشد تا بغض هایت را قبل از لرزیدن چانه ات بفهمد…
هـــی آدم ها…
باور کنیــــد می خواهــــم از شمــــا دورترین بمانــم..
نــــزدیک کـــه می شوید،
ســــردی ِ عاطفــــه هایتـــان،
وجـــــودم را می لرزاند…
محـــــضٍ رضای ِ خــــدا…
دور بمــــــانـــید. خـیــــانــت هــمه را از پـا می انـــدازد …
از خــــــدا کـه قــوی تـر نـــیـستیـم !!! …
بـــبـیـن خـــیانـت شـیـــطان بـا او چـه کــــرده اسـت ،
کـــه ایــن طــور بـی خـــیال هـمه ی دنــــیا شـده است … دلم . . .
(کما) میخواهــد . . .
از همان هایی که . . .
دکتر میگوید :
متاسفم فقط واسش (دعا ) کنیــد . . . مـهره هــا را بـهم بریـز
بـــازی نــــــمیـکنم
در شـطرنـجی که شــــــاهـش
تــو نـــــــبـاشی! نه بخت بد مراست سامان
و، ای شب!!
نه تو راست هیچ پایان
چندین چه کنی مرا ستیزه
بس نیست مرا غم زمانه؟
دل می بری و قرار از من
هر لحظه به یک ره و فسانه